پرواز نور

پرواز نور

ثبت خاطرات روزهایی که فقط یکبارند...
پرواز نور

پرواز نور

ثبت خاطرات روزهایی که فقط یکبارند...

انتظارِ یافتن

شکوفه ها شکفتند،برگ ها سبز شدند،میوه ها جوانه زدند چندی بعد برگها خشک شدند و خزیدند،طولی نکشید که شاخه ها لخت شدند و این چرخه به اندازه بزرگی تمام وجودت تکرار شد و من همچنان منتظرم

انتظار برای پیدا کردن!

نمی دانم پیدا کردن تو،یا یافتن خودم در تو...

"پرواز"

ادامه زنگ تاریخ دیروز...

نظرات 1 + ارسال نظر
نادی شنبه 8 اردیبهشت 1403 ساعت 12:33 https://nanii.blogsky.com/

سلام
ممنونم از حضور گرمتان.
بله شبهایی بود که از آن حجم سنگین صداهای توی سرم، از حرافی ساکنین تالار ذهنم...سرسام می‌گرفتم و نمی‌دانستم از دست آنها به کدام کوه و بیابانی سر بگذارم...اما گذشت و فکر نمی‌کردم روزی بیاد در این سکوت به دنبال صدایی بگردم طوری که همه چیز رو سوک و نوک کنم که شاید به حرف و سخن بیاد.

ممنونم که سرزدید

عجیب و جالب است
درست مثل همه چیز این زندگی
مانا باشید

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد